سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : سه شنبه 88/3/26 | 12:48 عصر | نویسنده : م فردید

 

بی تو On line شبی باز از آن Room گذشتم
همه تن چشم شدم . دنبال ID ی تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از Case وجودم
شدم آن User دیوانه که بودم



وسط صفحه Room , Desktop یاد تو درخشید
Ding صد پنجره پیچید
شکلکی زرد بخندید
یادم آمد که شبی با هم از آن Chat بگذشتیم



Room گشودیم و در آن PM دلخواسته گشتیم
لحظه ای بی خط و پیغام نشستیم
تو و Yahoo و Ding و دنگ
همه دلداده به یک Talk بد آهنگ



Windows و Hard و Mother Board
همگی دست برآورده به Keyboard
تو همه راز جهان ریخته در طرز سلامت
من بدنبال تو و معنی درک کلامت



یادم آمد که به من گفتی از این عشق حذر کن
لحظه ای چند بر این Room نظر کن
Chat آئینه عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به Email ی نگران است



باش فردا که PM ات با دگران است
تا فراموش کنی چندی از این Log Out , Room کن
باز گفتم حذر از Chat ندانم
ترک Chat کردن هرگز نتوانم نتوانم



روز اول که Email ام به تمنای تو پر زد
مثل Spam تو Inbox تو نشستم
تو Delet کردی ولی من نرمیدم نه گسستم
باز گفتم که تو یک Hacker و من User مستم



تا به دام تو درافتم همه Room ها رو گشتم و گشتم
تو مرا Hack بنمودی . نرمیدم . نگسستم
Room ی از پایه فرو ریخت
Hacker ی Ignor تلخی زد و بگریخت



Hard بر مهر تو خندید
PC از عشق تو هنگید
رفت در ظلمت شب آن شب و شبهای دگرهم
نگرفتی دگر از User آزرده خبر هم



نکنی دیگر از آن Room گذر هم
بی تو اما به چه حالی من از آن Room گذشتم

__________________




تاریخ : سه شنبه 88/3/26 | 12:42 عصر | نویسنده : م فردید

دلم گرفته آسمون،از خودتم خسته ترم

     تو روزگار بی کسی یه عمریه که دربدرم

    

     حتی صدای نفسم میگه که توی قفسم

     من واسه آتیش زدنه یه کوله بار شب بسم

     

     دلم گرفته آسمون ،یه کم منو حوصله کن

     نگو که از این روزگار یه خورده کمتر گله کن

    

     منو به بازی می گیرند عقربه های ساعتم

     برگه تقویم می کنه لحظه به لحظه لعنتم

    

     آهای زمین یه لحظه تو نفس نزن

     نچرخ تا آروم بگیره یه آدم شکسته تن...

 

    




تاریخ : سه شنبه 88/3/26 | 12:41 عصر | نویسنده : م فردید

 
چه روز دلخراشی وقتی خواستی جدا شی
قلبمو دادم دستت که عمری داشته باشی

ولی زدی شکستیش بدون هیچ بهونه
عزیزم دلت از سنگه، تو خاطرم میمونه
 
آخه چرا منو تنها گذاشتی منو با گریه هام جا گذاشتی
همش فکر می کنم شایداز اول منو حتی یه لحظه دوست نداشتی
 
منو یه قلب داغون،منو چشمای گریون
من عاشق تو قلبت، بودم دو روزی مهمون
 
منو هوای ابری ،منو بارون پاییز
منو روزای بی تو ،یه قصه غم انگیز
 
چه روز دلخراشی وقتی خواستی جدا شی
قلبمو دادم دستت که عمری داشته باشی

ولی زدی شکستیش بدون هیچ بهونه
عزیزم دلت از سنگه، تو خاطرم میمونه

 




تاریخ : دوشنبه 88/3/25 | 10:53 صبح | نویسنده : م فردید

من با زخم زبون هات رفیقم
مرهم بذار با حرفات، رو زخم عمیقم
با توام که داری به گریه م می خندی
کاش بیای و به من دل ببندی
تنها بودن یه کابوس شومه عزیزم
کار دل نباشی تمومه عزیزم
«رفیق من»
رفیق من، سنگ صبور غم هام
به دیدنم بیا، که خیلی تنهام
هیشکی نمی فهمه، چه حالی دارم
چه دنیای رو به زوالی دارم

مجنونم و دل زده از لیلی ها
خیلی دلم گرفته از خیلی ها
نمونده از جوونی هام نشونی
پیر شدم، پیر تو ای جوونی
تنهایی بی سنگ صبور
خونه سرد و سوت و کور
توی شبات ستاره نیست
 موندی و راه چاره نیست

اگر چه هیچ کس نیومد
 به تنهائیت سری نزد
اما تو کوه درد باش
 طاقت بیار و مرد باش...
اگر بیای همون جوری که بودی
کم میارن حسودا از حسودی
صدای سازم همه جا پر شده
هر کی شنیده از خودش بی خوده
اما خودم پر شدم از گلایه
هیچی ازم نمونده جز یه سایه
سایه ای که خالی از عشق و امید
همیشه محتاجه به نور خورشید